چه سخت است
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟ تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من …
غصه هایت برای من …
همه بغضها و اشکهایت برای من ..
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم برایت تنگ شده
دوستت دارم …
[ شنبه 92/12/24 ] [ 4:1 عصر ] [ مسافر ]